محمد حسینمحمد حسین، تا این لحظه: 6 سال و 4 ماه و 6 روز سن داره

محمدحسین؛ داداش محدثه

ماه رمضان و شبهای قدر

پسر گلم امسال ماه رمضان اولین سالی بود که کنار ما بودی و حال هوای مارو قشنگتر کردی  البته پارسال هم بودی با این تفاوت که تو دل مامانی بود.ما هر سال ماه رمضان شبها به مسجد ارگ میرفتیم ولی امسال قسمت نشد که بریم حتی شبهای قدر هم تو خونه بودیم از طریق اینترنت با محمود کریمی قرآن سر گرفتیم.موقع قرآن سر گرفتن آبجیجون ده بار برای خودش ذکرها رو میگفت ده بار هم قرآن و رو سر شما میگرفت و ذکر میگفت. قبول باشه عزیزای دلم ...
26 خرداد 1397

اولین غذا

پسر عزیزم وقتی که با دکترت مشورت کردم و گفت میتونی فرنی بهش بدی از من بیشتر آبجی جون خوشحال شد و گفت از این به بعد خودم به داداش جونم غذا میدم.خلاصه من تا فرنی و آماده کردم آبجی جون منتظر بود تا تموم شه به شما بده که خیلی قشنگ از دست آبجی جون خوردی.الهی فداتون بشم من. نوش جونت مامانی ...
9 خرداد 1397

پنج ماگیت مبارک

محمد حسین گلم پنج ماهتم شد و روزهای سخت و شیرین از پی هم گذشت و ما هرروز بیشتر از روز قبل تورو دوست داریم ...توپنج ماهگیت بعد از کلی تلاش دیگه خودت کامل برمیگردی و دمر میشی البته قبلشم سعی کرده بودی و کمی موفق ولی دیگه تو این ماه به تکامل رسید و خودت خیلی از این موضوع خوشحالی و همش برا خودت برمیگردی و قل میخوری. با مشورت با دکترت تصمیم گرفتم کم کم غذا دادن به شما گل پسرمو شروع کنم.اول از فرنی با ارد برنج شروع کردم.دوست داری.بعدم سوپ.ولی سوپو بیشتر تر دوست داری. موقعی که سفره پهن میشه سر از پا نمیشناسی اینقدر سرو صدا میکنی که نگو و نپرس. دلت میخواد تند تند بهت غذا بدم.شکموی مامان ایشالله که بزرگ شدی هم اینجوری باشی. ...
2 خرداد 1397
1